روایت از پله دوم

آنکه می نویسد، دارد به خودش تجاوز می کند، آنکه از خودش می نویسد، دارد خودش را به قتل می رساند، به عمد!

روایت از پله دوم

آنکه می نویسد، دارد به خودش تجاوز می کند، آنکه از خودش می نویسد، دارد خودش را به قتل می رساند، به عمد!

دوباره با بهت نگاه می‌کنم، سر به زیر نگاه می‌کنم، آرام و ساکت نگاه می‌کنم و باورم نمی‌شود. دوباره دور و برم نگاه می‌کنم و باز باورم نمی‌شود. اما بوی شرجی ِ روضه مرا به خودم می‌آورد. باورم می‌شود دست‌م را گرفته‌ای و آورده‌ای و دوباره نشانده‌ای گوشه‌ای از بهشت. درست همان سال‌های خشک‌سالی که آدم باور نمی‌کند، تو مثل سیل می‌آیی و بنیان آدم را از جا می‌کنی. درست همان روزهایی که آدم فکر می‌کند از چشم تو افتاده است، نگاه‌ت بال می‌شود برای بر خاک‌افتاده‌اش...

ساکـن طبقـه وسـط

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی